تحقیقات صورت گرفته در حوزه ارتباطات اجتماعی نشان داده است که مهارتهای غیر کلامی بسیار مهم تر از مهارتهای کلامی هستند. افراد علاوه بر کلماتی که عنوان میشود، به طرز بیان آن نیز توجه میکنند.
برخی کودکان مهارت زیادی در ارتباطات غیرکلامی دارند و به طور ذاتی میدانند که چگونه احساسات خود را به صورت غیر کلامی انتقال دهند و چگونه متوجه احساسات دیگران شوند. سایر کودکان در ارتباطات غیر کلامی بسیار ضعیف عمل میکنند. برخی روانشناسان عقیده دارند که ممکن است تا ۱۰ درصد کودکان در یادگیری مهارتهای غیر کلامی دچار ناتوانی باشند، این موضوع میتواند با مشکلات جدی عاطفی، اجتماعی و رفتاری همبستگی داشته باشد. کودکانی که نقص شدیدی در اجزای درکی و بیانی زبان غیر کلامی دارند، ممکن است حتی برای ناظر معمولی هم غیر عادی و عجیب به نظر برسند. آموزش جدی تر ارتباطات غیر کلامی و سایر مهارتهای اجتماعی برای چنین کودکانی مفید خواهد بود.
مهارت های غیر کلامی به دو بخش عمده تقسیم میشوند: زبان بدن و شبه زبان (paralanguage). زبان بدن شامل حرکات، تماس چشمی، حالت بدن، حالت چهره و آگاهی از فاصله فیزیکی (اشاره به فاصله دارد که افراد فکر میکنند لازم است حفظ شود) و حتی ظاهر فیزیکی است. شبه زبان شامل تمام مواردی است که به روش برقراری ارتباط زبانی بود کودکان مربوط میشود، البته به جز کلمات واقعی که افراد به کار میبرند. مانند لحن صدا، میزان بلندی صدا، آهنگ صدا، لهجه و یا هر تفاوت بیانی غیر معمول. هر یک از عناصر رفتارهای غیرکلامی کودک یک نوع پیام بصری را به سایر کودکان و همچنین بزرگسالان منتقل میکند.
ارتباطات غیر کلامی مانند ارتباطات کلامی، یک جاده دو طرفه است. کودکان به منظور تقویت موفقیتهای اجتماعی باید یاد بگیرند که از پیامهای غیرکلامی که برای دیگران می فرستند آگاه باشند و معنی هیجانی که در پس پیام های دیگران دریافت میکنند را تعبیر کنند.